در این متن زندگینامه عارف قزوینی می خوانید :

  • عارف قزوینی کیست؟
  • معروف ترین اشعار وی
  • اواخر عمر
  • آرامگاه عارف قزوینی کجاست؟
عارف قزوینی کیست؟

عارف قزوینی در سال ۱۲۵۹ هجری خورشیدی در قزوین به دنیا آمد. پدرش «ملاهادی وکیل» بود. او صرف و نحو عربی و فارسی را در قزوین فراگرفت.

خط شکسته و نستعلیق را بسیار خوب می‌نوشت.

موسیقی را نزد میرزا صادق خرازی فراگرفت.

مدتی به اصرار پدر در پای منبر میرزا حسن واعظ، یکی از وعاظ قزوین، به نوحه‌خوانی پرداخت و عمامه می‌بست؛

ولی پس از مرگ پدر عمامه را برداشت و ترک روضه‌خوانی کرد.

در سال ۱۲۸۲ در زمان آغاز ۲۳ سالگی عارف زمزمه مشروطیت بلند شده بود عارف نیز با غزلهای خود به موفقیت مشروطیت کمک کرد.

پس از استبداد صغیر در مطبوعات نوشته‌های انتقادی منتشر می‌کرد وی نخستین تصنیفش را در ۱۸ سالگی ساخت.

عارف، تصنیف‌های وطنی-سیاسی یا عشقی می‌ساخته و در هر دو زمینه نیز بی‌باک و سنت‌شکن بوده‌است.

معروف‌ترین اشعار وی

شاعرانی مثل عارف قزوینی سیاست را وارد شعر خود کردند و مردم را برای به دست آوردن آزادی تشویق کردند.

اشعار عارف قزوینی درون مایه‌های سیاسی، میهن‌پرستی، آزادی‌خواهی و استعمار‌ستیزی داشتند.

او در زمان مشروطه، اشعار این‌چنینی را با ساز برای مردم می‌خواند

و از هنر خود برای تقویت روحیه مبارزه‌خواهی آن‌ها استفاده می‌کرد.

به عارف قزوینی لقب «شاعر ملی» داده‌اند؛ چراکه در اشعارش مفاهیم وطن‌پرستی بسیار دیده می‌شود

و آزادی‌خواهی در سروده‌ها و تصنیف‌هایش آشکار است.

تصنیف‌های ملی

او یکی از اولین افرادی است که دو عنصر شعر و موسیقی را با مضمون‌های اجتماعی و تصنیف خواهی ترکیب می‌کند.

او با این کار سعی در ارائه افکار و نگرش خود در مسائل سیاسی در قالب‌های مختلف هنری دارد.

مزیت اصلی که تصنیف‌های عارف قزوینی را متمایز می‌کند آن است که شاعر، خواننده و آهنگساز تصنیف‌ها خودش بوده و عناصر میهن‌دوستی در آن به‌وضوح دیده می‌شود.

چون بیشتر تصنیف‌های عارف دربارهٔ و اوضاع زمانه بودند تأثیر بسزایی در مجامع آن روز داشتند.

در واقع، با انقلاب مشروطه بود که بسیاری از فرم ها و حالت های موسیقی ایرانی در شهرهای بزرگ ایران

و به ویژه شاهزاده نشین ها و اعیان نشین هایی مثل تهران، تبریز، قزوین و شیراز تغییراتی اساسی یافت و باعث تحولی در موسیقی ایرانی شد.

عارف از نخستین کسانی است که در ایران کنسرت برگزار کرد و به جنبهٔ غیر مجلسی بودن و مردمی بودن آن تأکید می‌ورزید.

کنسرت‌های او همیشه پر رونق و پرازدحام بود.

عارف در مورد تصنیف و تصنیف‌سازی عقیده داشت که تصنیف نباید تحریر داشته باشد تا مردمی که صدا و تحریر ندارند.

او تصنیف مشهور «از خون جوانان وطن لاله دمیده» را به‌دنبال فتح تهران توسط مشروطه‌خواهان ساخت و از آن زمان تا به امروز این تصنیف ماندگار شد.

از خون جوانان وطن لاله دمیده

از ماتم سرو قدشان سرو خمیده

در سایۀ گل بلبل ازین غصه خزیده

گل نیز چو من در غمشان جامه دریده…..

اواخر عمر

عارف باقی‌ماندهٔ عمر را در خانه‌ای اجاره‌ای در یک قلعهٔ کوچک در دره مرادبیگ با یک خدمتکار به صورت تبعیدی و خودخواسته زندگی کرد؛ درحالیکه دارایی او سه سگ و دو دست لباس کهنه بود. او در سال‌های پایانی با فقر دست به گریبان بود و اگرچه دوستان دور و نزدیک به او کمک می‌کردند این امر به روح آزادهٔ عارف آسیب می‌زد و او را شرمنده می‌ساخت.

عارف دربارهٔ روزهای تنهایی خود می‌گوید:

“حالا که هنگام زوال آفتاب عمر است و پایان روزگار به غفلت گذراندهٔ زندگانی است؛ که تازه دانسته‌ام تنها دوستان من این دوتا سگ هستند که معنی وفا و محبت و دوستی را در آن‌ها دریافته‌ام.[۷]

در سال ۱۳۰۸ عارف سر مکاتبه با زرتشتیان هند را باز کرد و برخی پژوهش‌های خود را برای «سردین شاه پارسی» به هند فرستاد. زرتشتیان او را به هند دعوت کردند اما پاسخ رد داد و دیری نگذشت که از کردهٔ خود پشیمان شد.

آرامگاه عارف قزوینی

ابوالقاسم عارف قزوینی  در سال ۱۳۰۷ برای درمان بیماری نزد دکتر بدیع در همدان رفت.

او سرانجام در دوم بهمن ۱۳۱۲ رخ در نقاب خاک کشید و در همین شهر در جوار آرامگاه ابوعلی سینا به خاک سپرده شد.

مقبره این شاعر نامی در حیاط جلویی آرامگاه قرار گرفته است.

در محوطه آرامگاه، کتابخانه و موزه‌ای از تاریخ ایران نیز دیده می‌شود که سالانه گردشگران زیادی را به خود جذب می‌کنند.